مزارع تسخیر شده، تلفیق برده داری، زندگی روستایی و افسانه های محلی (قسمت دوم)

به گزارش عینک ریبن، شکنجه و آزار بردگان و حوادث روی داده در شماری از عمارت و مزارع روستایی، باعث شکل گیری مقاصد گردشگری نو در حوزه وحشت شده است.

مزارع تسخیر شده، تلفیق برده داری، زندگی روستایی و افسانه های محلی (قسمت دوم)

اگر به خاطر داشته باشید در بخش نخست این مطلب، سری به شماری از مزارع تسخیر شده آمریکا زدیم که روزگاری شاهد رفتار توأم با خشونت اربابان با بردگان سیاه پوست بیچاره بودند. رفتاری که امروزه خود را به اشکال مختلفی همانند تجربیات ماورایی و مشاهده ارواح نشان داده و به رونق دنیای گردشگری وحشت افزوده است. در مرور بخش دوم این مطلب با عینک ریبن همراه باشید.

مزرعه گِینزوود (Gaineswood)، آلاباما

همسر مالک این مزرعه ناتان ویتفیلد (Nathan Whitfield)، در سال 1846 دار فانی را وداع گفت. برطبق داستان های محلی، شوهر داغدار، یک مدیر اهل ویرجینیا به نام اِوِلین کارتر (Evelyn Carter) را استخدام کرد تا هم به کارهای خدمه خانه نظارت داشته و به رتق و فتق امور بپردازد و هم از بچه ها بی مادرش نگهداری کند.

خانم کارتر ظاهرا زن شادی بود و ساعت ها با بچه ها مشغول نواختن پیانو و خواندن آهنگ های مختلف می شد. اما عمر خوشی ساکنان منزل بسیار کوتاه بود و همه چیز با بیماری و مرگ خانم کارتر در زمستان همان سال به خاتمه رسید. او پیش از مرگ از آقای ویتفیلد خواست که جسدش را در قطعه زمین خانوادگی خانم کارتر به خاک بسپارد، اما شرایط آب و هوایی در آن موقع به میزان ای بد بود که امکان بازگرداندن جسد خانم کارتر به زادگاهش فراهم نشد. به همین دلیل آقای ویتفیلد جسد خانم کارتر را داخل تابوتی مهر و موم نموده و آن را داخل زیرزمین خانه قرار داد تا با فرا رسیدن زمان مناسب، آن را به ویرجینیا بفرستد.

امروزه، بازدیدنمایندگان این عمارت گزارش می دهند که صدای نواختن نت های موسیقی را شنیده اند، علی رغم اینکه پیانوی موجود در منزل کوک نیست و علاوه بر آن، بسیاری از کلیدهایش را از دست داده و عملا غیر قابل استفاده است. آنها بعلاوه می گویند صداهای عجیبی شنیده و نشانه هایی از حضور روح را مشاهده نموده اند. از سوی دیگر گروهی از شنیدن صدای خش خش دامن زنانه حتی در اتاق های خالی خانه خبر داده اند.

مزرعه گینزوود، آلاباما

مزرعه ویورلی (Waverley)، وست پوینت، می سی سی پی

این عمارت که در منطقه ها خارجی وست پوینت (West Point) واقع شده، در دهه 1840 و با استایل آرامگاه توماس جفرسون ساخته شده و بر فراز سقفش یک ساختار گنبد مانند قرار گرفته است.

خانواده یانگ این عمارت را به عنوان منزل مسکونی خود احداث و تا سال 1900 در آن سکونت داشتند، اما بعدا این ملک کم کم از بین رفته و نیازمند تعمیر شد. سال ها بعد، خانواده اسنو (Snow) عمارت را از تخریب نجات داده و درهای آن را به روی تورهای گردشگری روزانه و عمومی باز کردند.

بازدیدنمایندگان امروزه از فعالیت های عجیبی در این خانه صحبت می نمایند، از جمله نشانه های حضور روح دختری جوان که در منزل پرسه زده و در پی مادرش گریه می نماید. مورخان باور دارند ممکن است این روح متعلق به دختر جوانی باشد که زمانی در این منزل و به خاطر بیماری مرده است. دیگر روح ساکن این منزل متعلق به مرد جوانی ملبس به یونیفورم ارتش است که در پشت بازدیدنمایندگان ظاهر شده و تصویرش در آیینه های خانه می افتد. عده ای نیز از شنیدن صدای خنده و مکالمه در سالن پایکوبی خالی منزل صحبت می نمایند.

مزرعه اِج وود (Edgewood)، چارلز سیتی، ویرجینیا

عمارت روستایی اج وود هم اکنون به عنوان یک مهمانخانه B&B مورد استفاده است و گزارشات متعددی در خصوص تسخیر شده بودن این ملک وجود دارند، به طوری که گفته می گردد روح الیزابت یا لیزی رولند (Elizabeth Rowland) این خانه را به تسخیر در آورده است.

این خانم که تا زمان مرگش در این عمارت سکونت داشت و ظاهرا هنگامی که در انتظار بازگشت نامزد سربازش بوده به علت فراق یار و دلشکستگی شدید جان باخته است. گفته می گردد لیزی ساعت ها از پنجره اتاق خواب خود در طبقه دوم به بیرون زل می زده، به این امید که نامزدش بازگردد، او حتی نام خود را روی این شیشه حک نموده است.

این خانه در سال 1854 ساخته شد و جزئی از آسیاب رولند بوده است، بعلاوه در طول جنگ داخلی به عنوان پست دیده بانی ارتش کنفدراسیون مورد استفاده بوده و زمانی نیز به صورت بیمارستان درآمده و سربازان مجروح را برای درمان به آنجا می آوردند.

علاوه بر لیزی، بازدیدنمایندگان از حضور اشباحی ملبس به لباس خاکستری کنفدراسیون صحبت می نمایند و حتی گردشگری ادعا نموده که با روح یکی از این سربازان مکالمه ای هم داشته است. او می گوید که این روح خود را آرون یانگ سوم (Aaron Young) معرفی نموده و گفته جزء هنگ بیستم ارتش ویرجینیا بوده است که در طول جنگ داخلی از این منطقه عبور نموده اند.

مزرعه مگنولیا، لوئیزیانا

عمارت اربابی زیبای مگنولیا (Magnolia) در زمینی به وسعت 5 هزار جریب ساخته شده که آن را به یکی از بزرگ ترین و در عین حال شلوغ ترین مزارع منطقه مبدل نموده است. بقایای ابزارآلات شکنجه نشان می دهد که در روزگار برده داری، انواع آزار و اذیت های مرسوم آن دوران در این مزرعه صورت می گرفت. به علاوه براساس مستندات تاریخی موجود چنین استنباط می گردد که رفتار ارباب با بردگان بسیار بی رحمانه و خشن بوده است. بسیاری از این بردگان از مسافران خواهش می کردند که به فرارشان یاری نمایند.

امروزه بسیاری از بازدیدنمایندگان این مزرعه از تجربیات عجیب و ترسناک خود صحبت می نمایند، به خصوص هنگامی که در حال بازدید محوطه نزدیک محل اقامت بردگان بودند. جایی که صدای فریادهای ناشی از درد به گوش رسیده و سایه های شبح واری را مشاهده نموده اند. در این میان حتی برنامه های علمی تخیلی همانند شکارچیان روح نیز به آنالیز این مزرعه پرداختند و خاطرنشان کردند که طی تحقیقات خود پیروز به ضبط صداهایی عجیب شدند.

خانه دریش (Drish House)، آلاباما

یکی از نخستین ساکنان توسکالوسا (Tuscaloosa) جان دریش (John Drish) نام داشت که بردگان خود را به خدمت گرفت تا در اواخر دهه 1830، ساخت این عمارت عجیب و غیر معمول را به اتمام برسانند که با نام خانه دریش شناخته می گردد. اما در سال 1867 این عمارت شاهد وقوع تراژدی تلخی بود، دریش تحت تأثیر عوارض ناشی از افراط در نوشیدن خود را از بالکن طبقه بالا به زیر انداخته و کشته شد.

همسرش سارا که شدیدا تحت تأثیر این حادثه ناگوار قرار گرفته بود، در طول هفته های پس از تدفین شوهرش حال و احوال خوبی نداشته و رفتارهای نامعقولی از خود نشان می داد. او شمع های مراسم تدفین همسرش را پنهان نموده و از مسئولین خدمات کفن و دفن خواست که از این شمع ها در مراسم تدفین او استفاده نمایند. خاتمه سارا نیز در سال 1884 مرد و شمع های مخفی شده نیز در هیچ کجای منزل پیدا نشد.

مدت کوتاهی پس از مرگ سارا، گزارش داده شد که خانه آتش گرفته است، اما زمانی که آتش نشانان برای اطفاء حریق از راه رسیدند هیچ خبری از آتش سوزی نبود. این گزارشات در طول سال ها بارها و بارها تکرار شده و باعث شده که مردم فکر نمایند روح بی قرار و نا آرام سارا پشت وقوع این پدیده عجیب است و شبح او هنوز هم در این عمارت حضور دارد.

امروزه بازدیدنمایندگان از مشاهده نورهای شبح گون به خصوص در طبقه دوم خانه صحبت می نمایند و حتی این امر باعث شده مردم فکر نمایند این خانه هنوز هم ساکنانی دارد، البته ساکنانی عجیب، ترسناک و غیر معمول.

باغ های بارنزلی (Barnsley)، جورجیا

گادفری بارنسلی (Godfrey Barnsley) این عمارت و باغ های زیبای اطراف آن را در اواخر دهه 1840 احداث کرد که با نام باغ های بارنزلی شناخته می شوند. برطبق داستان های گادفری این مکان را برای همسرش جولیا ساخت، اما وقتی جولیا بیمار شده و جان سپرد او عملیات احداث را نیمه کاره رها کرد. اما بعدا این شوهر غمزده خاطرنشان کرد روح همسرش به سراغش آمده و او را تشویق نموده این پروژه نیمه تمام را به اتمام برساند.

اما سرنوشت شوم این ملک هنوز هم قربانی می گرفت، دختر بارنسلی در دوران کودکی جان سپرد و پسرش نیز در جریان جنگ داخلی کشته شد. وقوع این همه مرگ و میر در این خانواده دیگران را به این فکر انداخت شاید این عمارت و باغ هایش همگی نفرین شده هستند. بعدها ارتش اتحادیه نیز این عمارت را غارت کرد و گادفری که دیگر از همه چیز خسته شده بود به نیواورلئان نقل مکان نموده و تا زمان مرگش در سال 1873، همان جا زندگی کرد.

اما این روزها باغ های بارنسلی به میزبانی شایسته به علت احداث یک زمین گلف باشکوه مورد توجه قرار گرفته و به محلی مناسب برای برگزاری مراسم ازدواج و دیگر رویدادهای مهم تبدیل شده است. از سوی دیگر در حالی که خانه در معرض نابودی است، این باغ ها همچنان سرپا ایستاده و به عنوان یکی از نمونه های در خور توجه چشم میزانای قبل از جنگ داخلی آمریکا شناخته می شوند.

بازدیدنمایندگان بارها از مشاهده ارواح سرباز کنفدراسیون صحبت کردند که ظاهرا سعی داشته نزدیک شدن ارتش دشمن را خبر دهد که مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است، جسد این سرباز در همین باغ دفن شده است. اما معروف ترین روح این باغ، روح الهام بخش ساخت آن یعنی خانم جولیا است که بارها ایستاده در نزدیکی فواره خانه رویایی اش مشاهده شده، عمارتی که هرگز شانس زندگی در آن را پیدا نکرد.

باغ های بارنزلی، جورجیا

به خاتمه این گشت و گذار رسیدیم، امیدوارم از مطالعه مطلب و همراهی با ما لذت برده باشید.

منبع: کجارو / the-line-up.com

به "مزارع تسخیر شده، تلفیق برده داری، زندگی روستایی و افسانه های محلی (قسمت دوم)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مزارع تسخیر شده، تلفیق برده داری، زندگی روستایی و افسانه های محلی (قسمت دوم)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید